محسنمحسن، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

محسن نی نی کوچولوی مامان پریسا و بابا سعید

23ماهگی...

1393/6/4 17:28
نویسنده : پریسا
425 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سه شنبه 4 شهریور 93.

خیلی وقته که سری به وبلاگ محسن کوچولو نزدم.واقعا با بزرگتر شدن بچه ها نگهداریشون هم زمان بر تر میشه . 9 روز دیگه محسن 23 ماهش تمام میشه و حدود 40 روز دیگه تولد 2 سالگیه پسر کوچولومه.

این روز ها واقعا وقت نمیکنم بیام پشت کامپیوتر بنشینم.الان هم محسن  درخواب بعد از ظهرش به سر میبره و من هنوز نخوابیدم واسه همینه که اینجام.

اتفاقات این 3 ماه را ثبت میکنم:

.آزمایش خون:

یک آزمایش خون از محسن گرفتیم به لطف خداوند همه چیز نرمال بود. ومیزان آهن خون محسن هم به اندازه نرمالش بود و دکتر گفت نیازی نیست بهش قطره آهن بدم.البته من 2 ماهی میشد که قطره آهن محسن را قطع کرده بودم. من هم از این قضیه کلی خوشحال شدم و از دادن قطره آهن به محسن نجات پیدا کردم..واقعا قطره آهن دادن به محسن فقط باعث اعصاب خوردی واسه من و خودش میشد.

.شهر بازی(پارک ارم)و باغ وحش:

توی ماه رمضان که تیر ماه بود با مانی پسر دایی بهروز ومامانش رویا. رفتیم باغ وحش و پارک ارم.خوش گذشت از دم در پاک  به یک چرخ دستی پلا ستیکی اشاره کردی(از همون چرخ ها که یک دسته دارن). واست یه دونه خریدیم تا آخر پاک چرخ را دستت گرفته بودی و باهاش میدوییدی هر بچه ای هم که بهت نزدیک میشد با تصور اینکه میخواد چرخت را ازت بگیره جیغ میکشیدی. دو تا چرخ و فلک که مناسب سنت بود را با مامان سوار شدی. خوشت اومد.

.به دنیا آمدن پسر خاله بهار:

چهار شنبه 15 مرداد 93.رضا کوچولو پسر خاله بهار به دنیا اومد و ما برای دیدن نی نی کوچولو و مامانش به شهر قم رفتیم.

. حاظر شدن تخت و کمد و اتاق محسن:

بالاخره با حاظر شدن تخت و کمد .اتاق محسن را افتتاح کردیم.واسش تخت نوجوان گرفتین و یک کمد لباس و یک ویترین برای اسباب بازیهاش.یک روتختی با تصویر باب اسفنجی هم انداختیم رو تختش.

روزها روی تختش میخوابه.ولی فعلا شبها را روی زمین توی سالن پذیرایی میخوابونمش.البته مدتها خودمون هم توی سالن پیش محسن می خوابیدیم ولی از وقتی اتاقش حاظر شده ما هم(من وبابا) توی اتاق خودمون میخوابیم.

.سه چرخه:

واسه محسن یک سه چرخه آبی و بنفش خریدیم.از آنجایی که به سه چرخه دختر خالش زهرا بسیار ابراز احساسات کرد ما تصمیم گرفتیم برای محسن یک سه چرخه بخریم. از سه چرخش بسیار راضی هست.هنوز نمیتونه به کمک پدالهای سه چرخه حرکت کنه ولی کج میشینه و پای راستش را میگذاره روی زمین و بالاخره یه جورایی حرکت میکنه. پشت این سه چرخه یه میله داره گاهی اوقات که میریم پارک و محسن روی سه چرخش میشینه به وسیله اون میله محسن را هل میدیم و محسن هم فرمان را می چرخواند. اینو یاد گرفته که فرمان را به هر سمت که بچرخونه سه چرخه هم به همان سمت میره. اینجوری سه چرخه سواری را خیلی دوست داره و خیلی بهش خوش میگذره.

 

.کله معلق:

دیگه محسن خودش میتونه "کله معلق" بزنه و گاهی اوقات این کار را انجام میده و کلی از موفقیت خودش خوشحال میشه.

.کلمات جدید:

قبلا به بچه ها میگفت "نا نا" حالا میگه "نی نی"

گوشی تلفن را که برمیداشت میگفت"ال" حالا میگه "الو" کلمه" الو" را  خیلی ناز تلفظ میکنه.

گربه: "او مو"  هر دو بخش با فتحه تلفظ میشه.

به به مامان(شیر):" دم ".ربطش به "به به" چیه نمیدونم!

کلاغ: "قارقار".

خوردنی: "نام نام".

قبلا آب را "آ" میگفت حالا کامل تلفظ میکنه میگه "آب".

آلو: "آبو". به خاطر آلو هر کاری را میکنه. مثلا دستشویی میره.

انجیر: "انه"با فتحه.

هندونه: "نه" با کسره.

موز: "مو".

گوشت: "بوش". به گوشت خیلی علاقه داره.

دوغ: "بوغ".

ماست: "ما"

دوش: "بوش".

حمام: "امام".

من: "نم".

پسته: "پته".

ماه: "ماه". به خورشید و ابر هم میگه ماه.

افتاد: "ا" با ضمه تلفظ میشه.

نیست و رفت و...این جور چیز ها را همشو میگه: "دفت".با فتحه

بیرون رفتن: "دد".

جیش: "جیش".

پی پی:  "اه اه".

دیگه فعلا حضور ذهن ندارم.

.یه کفش نو واسه محسن خریدیم خیلی بهش ذوق کرد.توی خونه پوشیدش و مدت زمان زیادی باهاش راه میرفت و میدویید.

.فنجان های رنگی:

از این  هفت فنجان  رنگیش خیلی خوشش میاد مرتب اونها را روی هم میگذاره و برج میسازه.بعدش خودش را با دست زدن تشویق میکنه و میخنده.ناگفته نمونه که همین فنجانها را با خودش به حمام میبره و توی حمام باهاشون بازی میکنه.تشخیص اشکالش را هم دوست داره و میتونه درست انجامش بده .

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)