محسنمحسن، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

محسن نی نی کوچولوی مامان پریسا و بابا سعید

6ماه و10روز

1392/1/23 12:50
نویسنده : پریسا
343 بازدید
اشتراک گذاری

محسن مامان اولین عید رو هم به سلامتی  پشت سر گذاشتی.امرز جمعه 13 فروردین 1392 6 ماه و10 روزت شده.

تعطیلات عید را به بروجرد رفتیم .خونه مامان جون.خاله بهار و زهرا و عمو محمود هم اونجا بودن. دایی بهرام و زن دایی و علی و حسین هم رفته بودن کربلا.

دایی بهرامت میگفت کربلا خیلی خوب بوده شما هم برین .ان شا الله خداوند سفر کربلا را روزی ما هم بکنه و سفر مکه...!

اتفاقات این ماه:

اولین غذا:

چهار شنبه 30اسفند 91 برای اولین بار بهت فرنی آرد برنج دادم .دوست داشتی وخوب خوردی.

آرد برنج + آب + کمی نبات.میذارم روی شعله گاز وقتی سفت شد از شیر خودم آنقدر میریزم توش تا شل بشه.البته نبات را همیشه نمیریزم .

اولین دندون:

وقتی داشتم فرنی دهنت میکردم قاشق توی دهنت یه صدایی میداد .متوجه شدم که داری دندون در میاری.چهار شنبه 30 اسفند 91 اولین دندونت رو دراوردی.سر دندون جلو  پایین سمت چپت بیرون اومده بود .

دومین دندون:

دومین دندونت هم چهارشنبه 7 فروردین92 سرش بیرون زد.دندون جلو پایین سمت راست.

واکسن6ماهگی:

پنج شنبه 15 فروردین 92 بردمت بهداشت برای اندازه گیری قد و وزن و زدن واکسن.

قد: 67 سانتی متر

وزن: 7/300 کیلوگرم

دور سر:44 سانتی متر

گفت که باید سوپ و حریره بادام هم بهت بدم.آخه توی عید فقط بهت2 وعده فرنی آرد برنج میدادم.

شب کمی به خاطر واکسن تب کردی ولی کلا خدا رو شکر خیلی بیتابی نکردی . بهت قطره استامینفن هم می دادم.

حریره بادام:

جمعه 16 فروردین 92 بهت اولین حریره بادام را دادم.به همان فرنی آرد برنج پودر بادام پوست کنده اضافه کردم.

اولین آب:

شنبه 17 فروردین 92 با سلام بر امام حسین و شهدای کربلا برای اولین بار بهت آب دادم خوردی.چند قاشق آب جوشیده سرد شده.

اولین سوپ:

یکشنبه 18 فروردین 92 اولین سوپت رو خوردی. ماهیچه گوسفند+ هویج +برنج را آب پز کردم و بعدش توی خورد کن میکسش کردم و بهت دادم.

از آنجا که به نظر خودم نباید هر روز ماهیچه بخوری.

1روز سوپ با ماهیچه بهت میدم و 2روز سوپ بدون ماهیچه.و طبق نظر مسئول بهداشت هر 3 روز 1بار یک ماده جدید به سوپت اضافه میکنم.

ماهیچه + برنج + هویج

برنج + هویج + جعفری

برنج + هویج + جعفری + کمی روغن حیوانی

توی سوپت تا امروز این مواد رو ریختم.امروز هم به امید خدا سیب زمینی رو اضافه میکنم.

برنج + هویج + سیب زمینی + روغن حیوانی

به امید خدا یک وعده صبح ها بهت فرنی میدم و یک وعده هم عصر ها سوپ.تصمیم دارم  2 وعده سوپ بهت بدم یک وعده هم شب ها. آخه نصف شب مرتب واسه شیر خوردن بلند میشی و گریه میکنی حتما گشنت میشه دیگه...!

 

توی این روزها غلت زدنت خیلی خوب شده مرتب روی زمین غلت میزنی و توی خونه اینور و اونور میری.باید همش مواظبت باشیم که سرت خدای نکرده به چیزی نخوره.

دد میگی . آب دهنت هم ته گلوت قرقره میکنی و صدا در میاری. جیغ هم میزنی و کیف میکنی.

گاهی اوقات هم دست میزنی.

ماشا الله به پسر کوچولوم با این همه شیرین کاری واسه مامان وبابا.

 

اینم یه عکس توی عید نوروز که واسه اولین بار بردمت عید دیدنی خونه عمو ابولقاسم مامانی:

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)