15ماهگی...

امروز شنبه 14 دی 92.

دیروز جمعه 13 دی 92. اول ربیع الاول گل پسرم 15 ماهش تمام شد.

کوتاه کردن موها:

امروز اقا محسن 15 ماه و 1 روزه شد و من  برای اولین بار خودم موهای محسن را کمی کوتاه کردم یه خورده خرابکاری شد ولی اشکال نداره ان شاالله دوباره بلند میشه.

دندونای جلوی محسن را قطره آهن سیاه کرده و من از این بابت خیلی ناراحتم واقعا نمیدونم باید چی کار کنم...!

فردا یا پس فردا هم باید ببرمش بهداشت برای اندازه گیری قد و وزن ان شاالله

امروز پنج شنبه 26 دی 92.

امروز تولد خاله بهاره...

دوشنبه 23 دی با یک هفته تاخیر بردمت بهداشت.

قد: 76 سانتی متر.

وزن:10/100 کیلوگرم.

دور سر:47/5 سانتی متر.

.عکس آتلیه:

بالاخره عکسای آتلیه حاظر شدن.خوب شدن .توی همشون محسن مامان داره میخنده. حالا سر فرصت از اون عکسها اینجا توی وبلاگت هم میذارم ان شاالله.

.دیدن عکس:

عکس خودت را نشونت میدم و ازت میپرسم این عکس کیه؟ با انگشت اشارت به خودت اشاره میکنی.

عکس بابا و مامان را هم تشخیص میدی...

.شیر سواری:

 بندی که به گردن شیرت بستم را میگیری و شیرت را به سمت جلو دنبال خودت میکشی و بعد سوارش میشی و عقب عقب با پات اونو حرکت میدی. با شیرت عقبی میتونی بری ولی جلو رفتن را بلد نیستی. واسه همین با بندش شیرت را به جلو میکشی.

.بالا رفتن از مبل وتخت:

دیگه بالا رفتن از مبل ها و تخت مامان وبابا روونت شده .دائم داری یا از مبل ها بالا میری یا از تخت خواب.خودت میری بالا و میای پایین.

از تخت مامان وبابا بالا میری تا  دستت به کلید برق اتاق برسه و بتونی چراغ را روشن و خاموش کنی.بسکه چراغ را خاموش و روشن میکنی بابایی گاهی اوقات سرپیچ لامپ را شل میکنه بلکه دیگه روشن نشه و شما هم بی خیال شی.اثر هم داره .چند بار امتحان میکنی وقتی که دیگه لامپ روشن نشد تا یه مدتی بیخیال میشی.

.دندان آسیا:

دو تا دندان آسیای بالا که دراومده. دوتا دندان آسیای پایین هم داره درمیاد.

.بیرون رفتن:

این روزها خیلی بیرون نمیبرمت آخه هوا خیلی سرده و میترسم سرما بخوری.مگر اینکه با بابایی و با ماشین بریم بیرون.وقتی هم میخوایم بریم بیرون کلی لباس تنت میپوشونم با کلاه و شال گردن.