2سال و2 ماه...

امروز یکشنبه 16 آذر1393.

محسن 2سال و 2ماه و3 روزش شده.

بعد از اینکه محسن را از شیر گرفتم تا مدتها هر شب 2 تا 4 بار از خواب بیدار میشد و شروع میکرد به گریه کردن.من هم به او شربت عسلی را که آماده کرده بودم میدادم میخورد ومیخوابید.کم کم تعداد دفعات بیدار شدنش کمتر شد و حالا خوابش خیلی بهتر شده و در طول شب 1 یا 2 مرتبه از خواب بیدار میشه ومیگه:"اون آبا"یعنی بهم شربت بدین.من یا باباش سریع بلند میشیم و محسن شربتی از عسل میخوره و میخوابه.

.مسواک زدن:

با مسواک زدن محسن خیلی مشگل داریم.زیر بار مسواک زدن نمیره.یه مدت جایزه مسواک زدنش برچسب بود حالا هم شربته.بهش میگم هر کسی که زودتر مسواک بزنه جایزه میگیره.رقیبش هم بابا سعید.بعضی شبهاجواب میده بعضی شبها نه.

شبی هم که محسن مسواک نمیزنه من خودم اعصابم خورد میشه.

.نام نام:

به خوراکیها میگه "نام نام".به خوردن وخوراکی علاقه زیادی داره.

بعضی وقتها که مامان جون با تلفن زنگ میزنه بدو بدو محسن میره وگوشی را برمیداره میگه:" مامانیز مامانیز"مامان جون هم بعد از سلام واحوالپرسی ازش میپرسه :"چی میخوای برات بخرم؟"محسن جواب میده:"نام نام ا....ه"یعنی نام نام بزرگ.

وقتی هم میریم خونه مامان عزیز همینه در باز میشه و میره توی خونه و میگه:"مامانیز مامانیز نام نام"و بدو بدو میره پشت میز ناهار خوری میشینه.چون میز یه خورده براش بلنده ما یه قابلمه میزاریم روی صندلی زیر پاش که راحتتر بتونه غذاش را بخوره.

غذا رو خودش با قاشق میخوره و اجازه نمیده ما بهش غذا بدیم.

.پریدن:

از روی مبل و میز و تخت و... میپره پایین.به پریدن هم علاقه منده.

کله معلق را خوب بلده.گاهی اوقات اول از روی بلندی مثلا مبل میپره و پشتش بلافاصله یه کله معلق هم میزنه.

.حرف زدن:

حرف زدنش کمی بهتر شده سعی میکنه لغات را تلفظ کنه ولی هنوز خوب حرف نمیزنه.

سیب

توت:تیت

انجیر:انی

سگ:هاپ هاپ

گاو: ما...و

ماست:ماس

شربت:اون آبا

باب اسفنجی:باد دیز .  دال اول با فتحه تلفظ میشه

چرخ وفلک و چرخیدن: با...د(فتحه)

آسمان آبی: آّبی

محسن:منن .ازش که بپرسیم اسمت چیه میگه"منن"

صلوات: الله.بلند و کش دار میگه

مسجد : قبلا میگفت "دد" حالا میگه "الله"

تاکسی: تاتی

دستکش:دتتش

تاب:تاب تاب اباد( ا و د با فتحه تلفض میشه)

پارک:پاک

ماشین:مانین

رنگها را بلده ولی فقط آبی را تلفظ میکنه. به زنگ زرد هم میگه: "موز".به رنگ سیاه هم میگه :"اه اه".سبز را هم جدیدا میگه:"سب"

بعضی وقتها که دارم براش شربت عسل درست میکنم خودش میره وگلاب را از توی کابینت در میاره و میده به من یعنی گلاب هم توی شربتش بریزم.

اون روزها که تازه از شیر گرفته بودمش خیلی تشنش میشد.دائم بهش شربت عسل وگلاب میدادم.یه روز رفته بودم پیش استاد خیر اندیش(استاد طب سنتی).قضیه تشنگی محسن را که پرسیدم بهم پاسخ دادکه بهتره به جای گلاب توی شربت محسن 2 تا 3 قطره آبلیمو بریزم اینجوری تشنگیش بیشتر رفع میشه .من هم روز ها همین کار میکردم و بهتر هم شد.

خودم هم این روزها میرم کلاس اسکیت.خیلی خوبه ومن راضی هستم.