محسنمحسن، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

محسن نی نی کوچولوی مامان پریسا و بابا سعید

تولد 1 سالگی...

بالاخره 13 مهر ماه شد .روز تولد محسن کوچولو...                  " تولدت مبارک عزیز دل مامان " ...
13 مهر 1392

11 ماهگی...

امروز  یکشنبه 3 شهریور 92. 10 روز دیگه 11 ماهگی گل پسر تمام میشه و پا توی 12 ماهگی میگذاره. 11ماهگیت رو با یک بیماری ویروسی شروع کردی.3 شبانه روز تب داشتی و بعد رفتیم بروجرد.از روز چهارم  هم بدنت پر از دونه های قرمز شد که بعد از چند روز خودش از بین رفت. توی 11 ماهگی بیشترش بروجرد بودیم. باباجون 15 مرداد ماه 92 به رحمت خدا رفت .من و محسن تا مراسم سه شب جمعه اونجا موندیم .عصر روز جمعه اول شهریور با بابایی به تهران برگشتیم. اتفاقات خوب هم افتاد : دندان ششمت درومد.(دومین دندون سمت راست بالا ). خیلی بهتر تاتی تاتی میکنی .دستت رو به دیوار  مبل و یا هر چیز دیگه ای میگیری و راه میری به کمک مامان و بابا هم خوب میتونی راه...
10 مهر 1392

9 ماه و....روز....

آغاز 10 ماهگی... بالاخره 9 ماه گل پسر تمام شد و محسن پا توی 10ماهگی گذاشت و امروز شنبه 15 تیر92 نه ماه و دو روزش شده. توی این چند روز محسن کوچولو یاد گرفته که دستش رو به مبل یا مامان و بابا بگیره وروی دو تا پای کوچولوش بایسته. امروز محسن رو بردم بهداشت برای کنترل قد و وزن: وزن : 8/400 کیلوگرم قد : 71 سانتی متر دور سر : 46 سانتی متر   پنجمین دندان.... امروز چهار شنبه 19 تیر 92 . صبح اولین روز اولین ماه مبارک رمضان است که خانواده ما 3 نفره شده .محسن 9 ماه و 6 روزشه. امروز سحر خواب موندیم. بنده خدا بابایی بدون سحری روزه گرفت. دیشب متوجه شدم که دندون پنجم محسن هم دراومده. دومین دندون از سمت  چپ بالا.کلا انگ...
19 تير 1392

ملاقات با دوستان نی نی سایت

شنبه 8 تیر 92 با مامان نی نی های مهر 91 و نی نی هاشون قرار گذاشتیم بریم پارک بانوان تهران (بهشت  مادران) همدیگر رو ببینیم.توی عکس بالا با محسن منتظریم که بقیه بیان ما زودتر همه به پارک رسیدیم. این نی نی ها همه متولد ماه مهر و همسن و سال هستن.اسم نی نی ها وماماناشون از راست به چپ: حامد(کوثر) امیرحسین(ریحانه) صدرا(عطیه) نورا(نازنین) سیاوش(الهام) و محسن(پریسا)   خوب بود .خیلی خوش گذشت هم به من وهم به محسن کوچولو. ...
11 تير 1392

پایان 9 ماهگی...

حدود یک هفته دیگه 9 ماه گل پسرم تمام میشه .امروز چهار شنبه 5 تیر ماه 92 است.  توی این ماه: 2تا دندون جلوی بالات کامل دراومدن . از حالت سینه خیز خودت میتونی بشینی. سه چهار روزه که چهار دست و پا راه رفتن رو شروع کردی. وقتی مامان و بابا صدات میکنن برمیگردی نگاه میکنی و میخندی و زمانی که ازت میخوایم که پیشمون بیای با لبخند به سمت ما حرکت میکنی. کلی نان خور شدی وقتی سفره را پهن میکنیم حتما باید یک تیکه نان هم به تو بدیم وگرنه نمیذاری غذا بخوریم. حمام رفتن رو دوست داری ومیشینی توی لگن و کلی توی حمام آب بازی میکنی. وقتی با هم به فروشگاه میریم .توی چرخ دستی فروشگاه میشینی و کلی کیف میکنی.       این...
5 تير 1392

پایان 8 ماهگی...

3 روز دیگه 13 خرداد92 گل پسرم 8 ماهش هم تموم میشه پا توی 9 ماهگی میذاره به امید خدا. خوب میشینی. خوب سینه خیز میری. خوب غذا میخوری. خوب میخندی و خوب بازیگوشی میکنی و... فقط نمیدونم چرا چند شبه که خوب نمیخوابی .تا صبح صد دفعه هم خودت بیدار میشی وهم مامانت رو از جاش بلند میکنی و هم بابایی رو بدخواب...؟!!! حالا دیگه درست و به جا مامان میگی .وقتی مامانت رومیخوای صداش میکنی و میگی :  " م مااا.... " معنی بیرون رفتن رو میفهمی و وقتی میبینی که مامان لباسای بیرونش رو پوشیده شروع میکنی  به خندیدن و دست و پا زدن که یعنی منم رو هم بغل کن وبا خودت ببر دد و از اینکه لباسات رو واسه ددر رفتن عوض میکنم خوشحال میشی. دوستت دارم مامانیه ماما...
10 خرداد 1392

گفتن ماما...

امروز اول خرداده و محسن مامان 13 روز دیگه با هشت ماهگی هم خداحافظی میکنه و به امید خدا پا توی 9 ماهگی میذاره...! آره محسن کوچولو خیلی زود بعد از گفتن بابا...بابا..با گفت ماما...ما. این روزها دیگه خوب میتونی بشینی.با وجود اینکه پشت سرت بالش میذارم ولی خودت معمولا تکیه نمیدی.میشینی و با اسباب بازیهات سرگرم میشی.وقتی هم میخوای دزاز بکشی به دست راستت تکیه میدی و خیلی آروم خودت رو دمر روی زمین میندازی و شروع میکنی به غلت زدن. امروز متوجه شدم که بالاخره یاد گرفتی خودت رو  با یه حرکتی بین سینه خیز و چهار دست و پا به سمت جلو بکشونی. دیگه قشنگ میتونی دو سه متری جلو بیای. غذا خوردنت هم خیلی با نمک شده.وقتی که میخوام بهت غذا بدم مثل یه جو...
1 خرداد 1392

گفتن بابا...

 محسن مامان ...امروز30اردیبهشت1392 .  هفت ماه و 17 روزت شده .دیشب برای اولین بار گفتی بابا...بابا...با...اولش فکر کردم شاید اتفاقی از دهنت بابا پریده باشه ولی دوباره هم تکرار کردی بابا..بابا..با...امروز صبح هم شنیدم که داشتی میگفتی ما....یعنی میخواستی بگی مامان...؟ بابا که گفتی بالاخره همین روزها ماما هم میگی انشاالله. دندونای بالاییت هم دارن درمیان. لثه بالات کلی متورم شده.سر دندون جلوی سمت چپ بالاییت هم به اندازه نوک سوزن بیرون اومده. ماشاالله پسر گلم داره بزرگ میشه .... ...
30 ارديبهشت 1392

8ماهگی

بالاخره محسن کوچولوی مامان  پا توی 8ماهگی گذاشت و فردا جمعه 27 اردبهشت 7ماه و 2 هفته میشه. چند روز پیش واسه چکاپ بردمت پیش دکترت.در مورد تغذیت با دکتر مشورت کردم.آخه هر وقت بهت زرده تخم مرغ میدم بالا میاری...!دکتر گفت نباید بهت زرده تخم مرغ بدم زوده و صبر کنم 8 ماهت تمام بشه.دیگه گفتش که بلغور گندم . روغن حیوانی وبادام را هم از غذات حذف کنم.منم همینکار را کردم .البته بادام را هنوز توی فرنیت میریزم و نمیخوام حذفش کنم خودت هم با بادام مشکلی نداری.در مورد میوه هم گفت که تا 11 ماهگی فقط میتونی سیب بخوری.البته من بهت طالبی و موز هم چند دفعه دادم.با طالبی مشکلی نداشتی ولی فکر میکنم موز واست سنگین باشه .دیگه فعلا بهت موز نمیدم ولی عاشق طالبی...
26 ارديبهشت 1392