محسنمحسن، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

محسن نی نی کوچولوی مامان پریسا و بابا سعید

4ماه و نیم...

1391/12/8 17:21
نویسنده : پریسا
475 بازدید
اشتراک گذاری

محسن کوچولو دیگه داری بزرگ میشی ماشا الله..

نی نی مینا.آ دوستم هم یکشنبه 22 بهمن به دنیا آمد.سزارین... اسمش رو امیر مهدی گذاشتن.دیدنش رفتم.چقدر کوچولویه تازه3/400کیلو وزنشه و54سانتی متر قدش.باورم نمیشه مامانی شما هم به همین کوچولویی بودی و الان بزرگتر شدی .

به نظر میرسه توی اطرافیان این منم که شجاعت به خرج دادم و طبیعی پسر کوچولوم رو به دنیا اوردم...!از خود راضی

از خودت بنویسم آقا محسن ...از وقتی 4ماهگیت تموم شده وشاید تقریبا از همون زمان که شما رو ختنه کردیم و مامان آنفلانزا گرفت برنامه خواب شبونت به هم ریخته و شبها نمیذاری مامانی بخوابه. هر ساعت 1 بار بیدار میشی و گریه میکنی و شیر میخوری.وای مامان دارم کلافه میشم فکرشو بکن از ساعت 11شب تا 6صبح 7بار بلند شدی و به به خوردی...!

وقتی من و  بابایی سر سفره میشینیم و غذا میخوریم به ما نگاه میکنی و مثل ما دهنت رو میجنبونی و ملچ ملچ میکنی. این کارت جدیده از دیروز شروع کردی.

 

"ادد..ا"  "اگ گ...ا"  "آگ گا"  "اون ق ا"  "آد...ه" هم به دامنه لغاتت اضافه شده.با دهنت صدا درمیاری و آب دهنت روی صورتت پخش میشه .از این کار خیلی خوشت میاد.مخصوصا وقتی میخوای جلب توجه کنی این کارو زیاد انجام میدی.

 

به کمک مامان غلت میزنی و زمان بیشتری دمر میخوابی و سر و سینت را بالا میبری.سعی میکنی سینه خیز بری.ولی خوب هنوز یه خورده واست زوده مامانی..

 

از نشتن هم لذت میبری.ولی من زیاد نمیشونمت میترسم کمرت خسته بشه .البته تو کریرت زیاد میشینی  و با کتابت بازی میکنی.

 

عاشق کنترل تلویزیونی...

 

اینجا هم در خواب ناز به سر میبری...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)